آرایشگر
با اجازه مامان، خاله کمی موهاش رو کوتاه کرده ، از اون روز هر چندساعتی یه بار عروسکش رو برمیداره "بس لحمان لحیم" میگه، انگار دلش رضایت نمیده، میگه مامان تو هم بگو "بس لحمان لحیم" میگم بسم الله.. و شروع میکنه به شونه کردن و مثلا کوتاه کردن موهای عروسکش پ.ن. تازه متوجه شدم خاله اش موقع کوتاه کردن موهاش بسم الله گفته ******** بستنی تازه براش محبوب شده، اونم اول فصل سرما داشت بستنی میخورد، بهش میگم بسم الله بگو، ایشالا گلوت درد نگیره، میگه تو بگو و ادامه میده --- اخه بچه ام فرصت نداشت - ******* یه بار توی حمام سر خورد، هروقت میگه سر نخورم، میگم نه ایشالا سر نمیخوری دیشب داشت باهام بازی میکرد...