اجازه
فعل انداختن رو ترکیبی میگه: انداختم و بیانداز رو ترکیب میکنه و میگه بانداختم، امریش هم تقریبا همین میشه: بانداخ
****
روزانه چندبار کیفم رو میریزه بیرون، چندبار اخیر بهش یادآوری کردم که باید اجازه بگیری، بعد بری سراغ کیف مامان
دیشب موقع خواب، بعد از شیطنت هاش -اون موقع که دیگه رمق شیطنت نداشت و احتمالا فقط مغزش فعال بود- یه دفعه میگه: اجازه نگرفتم، یادم رفت میگم برا چی؟ میگه اجازه نگرفتم برم سراغ کیفت، منم کیفور که شیوه تربیتم موثر واقع شده گفتم اشکال نداره دیگه یادت نره، ولی بعدش دیدم کوثرجان کیفورتره چون مصصمه که بره از تخت پایین و سراغ کیفم و این یعنی شروع یه فاز جدید بازی قبل از خواب اونم ساعت 12شب
*****
خوراکی محبوب این روزها اناره (اونم به شیوه آبگیری دانه به دانه)
دیشب میخواست خودش بخوره، ولی نتونست، پرده های بین دانه ها براش خوش طعم نبود، دیدم خودش میگه: من نمیتونم بخورم، پوستش رو می خورم، مریض میشم، دلم درد میگیره
من:
(تا تموم شدن انار شیطنتش بارها باعث شد این رفتار تکرار بشه)