کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

باور نمیکنم!!

1394/4/3 10:29
نویسنده : مامانی
426 بازدید
اشتراک گذاری

داره بستنی میخوره، آقای پدر بهش میگن: بستنی میخوری    میگه: اوهوووووم     میگن: خوشمزه است؟ میگه: اوهووووووووم     میگن: اوهوم نه بله     میگه: دهنم پره هاااااااااااااااااادلخور

من:محبت

پ.ن. هرچی به سلولهای خاکستریم فشار آوردم یادم نیومد، تا به حال بهش تذکر داده باشم، ولی یادم اومد که هفته پیش چنین دیالوگی بین من و آقای پدر رخ دادهزیبا

****

رفتیم خرید، از اینکه مثل بزرگترها رگال ها رو بررسی کنه، لذت میبره

یه بلوز برداشته، میگم این که اندازه شما نیست، اندازه مامان هاست   میگه: پس من چی؟؟؟؟؟

پ.ن. خوبه شب قبلش لباس خریدهدلخور

*****

یه دست بلوز، شورت پسرونه پسندیده، بهش میگم: این پسرونه است، و میذارم روی رگال

میگه: باورم نمیشه بذاری سرجاش!!زیبا

*****

تخیلش قوی تر از قبل شده، غیر از مینا، یه بچه خیالی رو هم نگهداری میکنه!!تعجب

****

میگه: مامان جون بیاد پیش ما

میگم: باشه شب میان دیگه

میگه: نه، مامان جونِ بیدددددددددددار میخامخندونک

 

 پ.ن. میتونید عنوان رو با صدای احسان خواجه امیری تصورکنید: باور نمیکنم....چشمک

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مریم مامان آیدین
3 تیر 94 11:48
سلام دوست گلم من عاشق این حاضرجوابی فرشته کوچولوتم و عاشق این شب گریزی.....مامان جون بیدار خیلی ببوسش کوثر گلم رو عزیزم
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون، شما به ما خیلی لطف داری آره، خیلی جالبه، انگار حیفش میاد ثانیه ای ، انرژی داشته باشه، و استفاده نکرده خوابش ببره ممنونم، مردکوچکمون رو از طرف من ببوس
مامانی غزل جون
4 تیر 94 10:16
سلام عزیزم خدا نی نی کوچولو رو برات حفظ کنه امروز تولد فسقلی ما غزل جون هست میشه بیای تو وبش و بهش تبریک بگی میخوام کلی پیام تبریک از طرف دوست های مهربونمو براش به یادگار بمونه ممنونم از لطف و مهربونی هات...
مامانی
پاسخ
مامان راحله
4 تیر 94 15:34
از دست این دختر شیرین زبون مامان جونه بیداررررر خیلی باحال بود
مامانی
پاسخ
جمله ات رو کامل میکردی دیگه: از دستش چه کار کنیم خووووووووووب؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوشحالم که خنده روی لبانتون امده اون هم از نوع
الهام
5 تیر 94 11:14
بستنی نوش جون دختر حاضر جواب
مامانی
پاسخ
ممنونم خاله مهربان و همه چیـــــــــــــــــــــــز فهم
مامان محمد مهدي (مرضيه)
6 تیر 94 9:42
سلام عزيزم خوبي دوستم بچلونش...فقط بچلونش وقتي اين جوري شيرين زبوني مي كنه
مامانی
پاسخ
سلام مرضیه جونم ممنونم شما آیا اجازه چنین کاری رو درقبال دلبر شیرین زبونتون دارین؟؟؟؟ ما چنین اجازه ای را نداریم محمدمهدی جانمون رو از طرف ما بچلوووووووووووووووون
مسئول سایت نی نی عکس
7 تیر 94 14:01
سلام مامان مهربون عکس کوچولوتونوو برای نی نی عکس بفرستید تا جایزه بگیره و کلی خوشحال شه. http://www.niniaxs.ir اگه مایل به تبادل لینک هم هستی لینکمون رو توی وبلاگتون قرار بدید و به ما بگید به قید قرعه به مامان های فعال و معرفی کننده سایتمون جایزه میدیم
مامانی
پاسخ
مامان محمد مهدي (مرضيه)
8 تیر 94 8:37
بله ما داريم اساسي بعد هر شيرين زبوني حسابي چلونده ميشه من هميشه ميگم محمدمهدي مثل اين پيشي هاي لوسه دست ماليه به روي چشم
مامانی
پاسخ
چقدر خووووووووووووب نوش جان
مامان ساناز
8 تیر 94 9:55
عاششششششششششقتم کوثر
مامانی
پاسخ
لوسی می
10 تیر 94 10:45
سلام عزیزم. خوبی؟ ببخش که مدتهاست من به نت سر نزدم و این دو سه تا پست اخیرت رو هم الان خوندم. بلاگفا که راه نیفتاده خواهر! یعنی راه افتاده اما یک سال از نوشته هامون رو حذفیده! من هیچ پست جدیدی ننوشتم و یکی از دلنوشته های عزییییییییییییییییییزم به طرز فجیعی حذف شده که اصلا برام قابل چشم پوشی نیست.. دست رو دلمون نذار که خونه خواهر! ( ممنونم که پیگیر بودی و سریع هم اومدی فعلا که اوضاعم اصلا بر وفق مراد نیست انشالله یه کم فضام بهتر بشه و بلاگفا هم مطالب رو برگردونه باز میام... ان شالله یه روزم میام اساسی بچتیم مراقب خودت و این کوچولوی شیرین زبونت باش
مامانی
پاسخ
سلام خانوووووم، چ عجب از این طرفا واقعا واقعه وحشتناکیه، این همه آرشیو، بپره، ایشالا که درست بشه ایشالا که اوضاعت هرچه زودتر بهترین بشه (احسن حال) خوشحال میشم ممنونم، تو هم مراقب خودت و پسرهای گلت باش
مامان راحله
11 تیر 94 13:09
مامانی
پاسخ