"ق" مثل ...
با عروسکش بازی میکنه، انگار عروسکش داشته می افتاده، که مامانش نذاشته، میگه: خدا رحم کرد
****
داره بالا و پایین میپره، گیر داده که مامانجون هم باهاش همین بازی رو بکنه!! مامانجون میگه: من نمیتونم
میگه: بگو "یا حسین" چیزی نمیشه
****
گفته بودم که که "ق" و "گ" رو نمیگه
بهش میگم بگو:ق میگه اِ میگم: ق، ق، مثل قوری میگه:اِ، اِ ، اوری
میگم:خب ق، ق مثل قرمز میگه: اِ، اِ ، اِرمز و ...
میگم: بگو گل، میگه گل میگه بگو گلدون، میگه میگم: آفرین، حالا بگو گرفتم میگه:اِرفتم
****
میگه سوره ی خودمو بخونم، با بهت زدگی میگم آره، شروع میکنه سوره کوثر رو میخونه
انقدر به وجد اومدم که وسط کوچه زانو بزنم و بوسه بارونش کنم
پ.ن. دست آقای پدر بابت آموزشهاش درد نکنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی