مادَََر
چندروزیه تا یه چیزی میشه میگه:مادَر مثلا مادَر بهت گفتم مراقب خودت باش، مادَر بیا، برو و ...
****
دیشب بارون اومده، میگه: بارون میاد، درختا تمیز میشن، آب میخورن، بارون خوبه -یادم نیست آخرین بار کی اینارو براش تعریف کردم- آخرشب که میخاسته بخوابه، انگار بارون هم باید بخوابه، میگه : بارون دیگه نیـــــــاد از شدت خوابآلودگی و خستگی هم این شده بهونه اش برای نق زدن
*****
در ادامه سریال "قربونت برم" بهش میگم برم؟ میگه بروو میگم برم؟ میگه لباس گرم نپوشیدی که..
باید یه بار بذارمش برم که دیگه از این ریسک ها نکنه
*****
عصرها موقع خواب عصرگاهی، اولش میگه: خورشید خانوم که هنوز هست! (یعنی نخوابیم) بعد از بیدارشدن هم میگه : خورشید خانوم رفته! (یعنی بخوابیم)
ما کلا نجوم رو از بحریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی