کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

حال!

1394/5/11 8:03
نویسنده : مامانی
281 بازدید
اشتراک گذاری

بهش میگم ...(محل کارم) دعوام میکنن نرم سرکار، هی بمونم پیش تو     میگه: خب تو هم دعواشون کنراضی

****

حدودای ساعت 2 شب آقای پدر تذکر دادن که : بخواب

میگه: حالمو گرفتی!!

****

همچنان، چنان قربون صدقه عروسکهاش میره که من حسودیم میشهخجالت: قربونت برم، قربون دستهات برم، عزیـــــــــــزم، عسلم و ...زیبا

****

کافیه گوشی دستم ببینه، میگه : یه لحظه بذااااااااار    یا بذار یادت بدم، ببــــــــــــین (و همه برنامه ها رو مرور میکنه)عینک

****

خوابآلود که میشه (چیزی حدود ساعتهای 1تا2 نیمه شب) بهونه گیر هم میشه، اونم از نوع ...:

چرا صندلی راه نمیره، من میخام راه بره تعجب

یا

چرا خود بطری آب، آب رو نمیریزه توی لیوان، یا من میخام توی در بطری آب بخورم، خود بطری، آبو بریزه توی درشتعجب

چرا من بی حالم، نمیخام بی حال باشم و ...

و در این موقعیت ها پایان گفتگوی نه چندان طولانی ما موقعیتش میشهگریهو موقعیت ما میشهبی حوصلهگیج

*****

بعد از بیداری شبهای قدر، متوجه شده، شبها هم میشه نخوابید، اینه که هرشب بیش از پیش بساط داریمبی حوصله

بهش میگم ببین ستاره ها اومدن، ماه اومده، باید دیگه خوابید

میگه: کوووووووووووو؟ من نمی بینم، خورشید اومده، ببین گنجشک ها هم اومدن، کبوتر هم اومده، ببینش اونجاااااااااااااااااادلخور

و اینگونه میشود که تقریبا هرشب تا ایشان خوابش ببرد، ما بدخواب شده ایمبدبو

 

 

پ.ن. هنوز عکاس محترم، فایل عکسهای موعود را به ما تحویل ندادهعصبانی

دوهفته ای به خود استراحت دادیم، انگار هرچه کمتر مینویسی، تنبل تر میشویخجالت، دوستان هم کلی پست نخوانده از ما طلب دارند، که در اسرع وقت جبران می نماییم: وبلاگهاتان پر از پستهای شیرین و آپدیتخندونک

و روزگارتان پرتر از لحظات و ثانیه هایی شیرین تر از عسلمحبت

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان ساناز
12 مرداد 94 10:29
اخ من قربون این زبونت برم ...شیرین.... این معضل خواب شما کوچولو ها کی حل میشه تا ما هم نفسی بکشیم و یک روز یه خواب عمیق و شیرین داشته باشیم اینگونه خواب شده جزه ارزوهای من ....
مامانی
پاسخ
خدانکنه خاله جونالهی صدساله زنده باشین واقعا! میشه؟؟؟ منم گاهی میگم یعنی کی میشه من تو اوج خستگی، اختیارم با خودم باشه و سرم رو که گذاشتم، بتونم بخوابم!!! ولی بعدش این طور وقتها به خودم نهیب میزنم که خیلی هم دلت بخواد، خیلی ها آرزوی همین لحظات رو دارن، و بعد خدا رو بابت همه نعمتهاش به خصوص فرزند شکر میکنم
الهام
12 مرداد 94 16:09
چه جالب که علیرضا هم از این بهانه های بنی اسرائیلی میگیره گاهی البته نه به شدت کوثر جون و در حد راه رفتن صندلی منتظر عکس ها هستیم
مامانی
پاسخ
پس شما هم درگیرین!!
همراه رایانه
14 مرداد 94 8:26
همراه رایانه مرکز پاسخگویی به سوالات رایانه ای تلفن :9099070345 www.poshtyban.ir
آنیتا
14 مرداد 94 18:50
___________________-------- _________________.-'.....&.....'-. ________________\.................../ _______________:.....o.....o........; ______________(.........(_............) _______________:.....................: ________________/......__........\ _________________`-._____.-'شاد باشي مهربون ___________________\`"""`'/ __________________\......,...../ _________________\_|\/\/\/..__/ ________________(___|\/\/\//.___) __________________|_______|آرزومند آرزوهــــاي قشنگت ___________________)_ |_ (__ ________________(_____|_____) ............ *•~-.¸,.-~* آپ کردم *•~-.¸,.-~*............