کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

پیاده روی

1394/7/26 9:07
نویسنده : مامانی
309 بازدید
اشتراک گذاری

موقع خواب براش چهارقل میخونم

میگه: آب بهم بده، میگم من دارم برات چهارقل میخونم، خودت بردار (با اینکه کنار لیوان نشسته)میگه: من میخونم، تو بهم آب بده   و لب میزنه که یعنی داره قرآن میخونهخندونک

پ.ن. مدتیه دارم با این عادتش که حتما از دست من آب بخوره!! مبارزه میکنمآرام

***

صورتشو کنار صورتم گذاشته، متوجه میشه دارم چهارقل میخونم، میگه: آرووووووووم، من میخام بخوابمشیطان(انقــــــــدر خوابش می اومد که تقریبا یه ساعت بعد خوابش برد!!!!دلخور)

***

همسایه مون بهش میگه: میخای نی نی منو ببری خونه تون؟   میگه: آره

بعد(انگار پشیمون شدهخندونک)میگه: میخای مامانت برات یه نی نی بیاره؟    میگه: نه، همین خوبه دیگهخندونک

پ.ن. نمیدونم چی شده که عزم راسخ و احتمالا هماهنگ نشده ای!! در ملــــــــــت بوجود آمده که از وقتی که کوثر کمی به اصطلاح از آب و گل دراومده، وسوسه اش کنن که منو وسوسه کنه به بچه آوردن!!!!دلخور

***

داریم میریم پیاده روی (یکی از فعالیتهای محبوب کوثر) میگه: چه مامـــــــــانی دارم!!

میگم: چطوریه؟    میگه: مهربوووووون، خوش اخلاق، خانوووووووووووووم،خیـــــــــــــلی دوستش دارممحبت

پ.ن. شما جای من باشین، روزی چندبار میبرینش پیاده روی؟؟؟؟چشمک

***

تا یه کم ناراحت میشم، میگه: دیگه دوستم نداری؟؟؟غمگین

پ.ن. بازهم نمیدونم این رفتار رو از کی یاد گرفتهغمگین

***

میگم: صدای بابا بزن،  دستهاش رو به صورت پرانتزی کنار دهنش میذاره و صداشون میزنه

متعجب میگم: این کاررو از کی یاد گرفتی؟   میگه: از فیلم مینا   (کارتون مینا که از شبکه پویا پخش میشه)

***

موقع خوابه و بهونه گیریدلخور میگه: من ماکارووووونی میخام(بعد از دو روز پشت سرهم ماکارونی خوردن!!!)

میگم : باشه، بابا! یادت باشه برای کوثر ماکارونی بخری

میگه: شنید؟؟؟؟؟ میگم بله         میگه: فکر نکنم، آخه جوابی ندادخندونک

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

لوسی می
7 آبان 94 13:12
الهی بگردم! ) خیلی بامزه است این دخترت چقدر شیرینه خدا! اگه بچه من این مدلی بود کلا کبود می شد تو خونه از دست گاز و بوسهای من! 1- چرا مبارزه میکنی؟؟ آب بده به بچه! 2-پیاده روی رو خیلی حال کردم! بعد من برای پسرم شعر میخونم که مامان خوبی دارم میشینه توی خونه و الی اخر! بعد بغض میکنه میاد بغلم میگه من که مامان خوبی ندارم! :| هه! یادم باشه اینو تو وبم بنویسم بمونه!
مامانی
پاسخ
سلام، ممنون لطف داری، ولی من تو این فازها نیستم، البته کوثر هم اصلا دوست نداره چلونده بشه 1. من با اصل آب خوردنش که مبارزه نمیکنم، با این عادت که فقـــــــط از دست من بخوره، مبارزه میکنم، یعتی در حدی وابسته شده، که اگه باباش آب بیارن میگه، نه مامان باید بیاره، وبعدم فقط مامان بده بهم بخورم 2.پسرتو معنای مامان خوب رو متوجه نمیشه احتمالا، کلش رو یه معنی میکنه توی ذهنش که اونهم با تو متفاوته، وگرنه دلیل برای بغض کردنش نیست
لوسی می
10 آبان 94 16:59
من یهو اشتباهی رفتم یه پست ارشیویتو خوندم! البته جدید بود خوب شد خوندمش.
مامانی
پاسخ
اشتباه خوبی بود