کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

دوسِت دارم:)

1394/2/13 13:49
نویسنده : مامانی
455 بازدید
اشتراک گذاری

گوشیشو میده به من که یعنی حرف بزن (منم مشغول کاااااااار)میگیرم، میگم اشتباه گرفته و پسش میدم

میگه: نه، اشتباه نشده، بگــــــــــــــــیرخجالت

در حال راه رفتن (کمافی السابق!)با تلفن حرف میزنه:

دست شما رو می بوسم، قربان شما، سلامت باشید، دخترها خوبن؟ دامادها خوبن و ..

بعد ازقطع کردن هم میگه: چقدرررررر حرف زدیم!!زبان

*****

بهونه هله هوله میگیره، میگم : گرسنه ات شده هااااااااااا

میگه : نه هاااااااااااااخندونک

****

بعد از حرف زدن تلفنی با مامانجونش، میگم: بهشون گفتی فردا بیاین؟  میگه نه، گفتم جمبه (جمعه) بیان، نه عصپی بیان، نه سه شنبه میان

(یعنی در هرصورت صبح نمیان، تو سرخوش برا خودت نرو سرکارشیطان)

****

بعد ازمدتی ترس شدید از سوار ماشین شدن، اخیرا دوست داره بین دوتا صندلی بیاسته، ما هم برای جلوگیری از بازگشت ترس مذکور، زیـــاد مانع نیستیم، اخیرا با راننده (حتی آژانس) احساس نزدیکی میکنه: که مثلا دستش بزنم و ...

دیروز آقای راننده تقریبا بی مو بودن، کوثر هم توی گوش ایشون: مامـــــــــــان آقاهه مو نداره!!خجالت

****

اخیرا بعد از انجام کاری که نباید، و فروکش کردن حس شیطنتش، میاد بوسم میکنه و میگه بَبَشید  یا دوست دارم (ما هم کم خوشمان نمی آید از این رفتار، ما که بایــــــــــد ببخشیم، چه بهتر بوسه ای هم همراهش باشه)

دیشب توی خواب میگه: مامــــــــــــان؟ میگم: بله من اینجام، میگه دوست دارممحبت

خدایا این حال رو نصیب همه بکن، آمیــــــــــــنخندونک

****

عکس بچه گی هاشو دیده، گریه میکنه چه جانسووووووووووووز که اینو برام بیارش

میگم خودتی، کوثر جونه، میگه میدونم بیارش اینجا، میخام بغلش کنم!!!بغل

****

اخیرا به مدد دوست خوب وبلاگیمان مسیحا جان "بازی چی بره کجا" بسیار موثر واقع شدهآرام
 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

خاله منیره
13 اردیبهشت 94 15:33
عزیییییییزم دختر بلای خوش زبون..چقدرم میچسبه دوست دارم گفتنای بچه ها بچلونش از طرف من
مامانی
پاسخ
خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی الهی که به زودی تجربه اش کنید
لوسی می
19 اردیبهشت 94 15:24
چه جیگر و خوشگله این عکسا و چه خوش زبونه این بلا...
مامانی
پاسخ
نظر لطف شماست البته به پای عکس پسر شما نمیرسه
مامان محمد مهدي (مرضيه)
20 اردیبهشت 94 11:11
اي قربونش برم من چه دلبري شده اين دختر هزار ماشاالله به زبون شيرينش راستي ...اون حال خوش مدتهاست نصيب ما هم شده ...بسيار دلچسبه شنيدن اين جمله از زبان دلبركت
مامانی
پاسخ
دور از جونت عزیزم ممنونم، آره دیده این زبونو نداشتن که دیگه ... خدا روشکر که شما هم بی نصیب نیستینواقعا