کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

ماجو

1393/3/3 11:50
نویسنده : مامانی
215 بازدید
اشتراک گذاری

نوه های اول خانواده به مامانم و خدابیامرز بابام میگفتن مامانی و بابایی

مدتی که گذشت این عزیزان به "مامان جون" و "باباجون" تغییر نام دادند (مامانم از واژه مامانی خوشش نمیادمتفکر)

و اما غافلگیری کوثرجان: اوایل به دلیل راحت بودن تلفظ مامانی بهشون میگفت مامانی، که با اصرار ایشون به مامان جون تبدیل شد، ولی الان گویا دخترما سعی در کوتاه نمودن این لفظ و آسانتر شدن این واژه پرکاربرد داره، لذا به ایشون میگه :

"ماجو" که گاهی هم تبدیل میشه به "ماش جو"

کوثر:شیطان

مامانم:شاکی

من:خجالت

*****

آروم بهش میگم صدای بابایی کن بیاد (میخام به این وسیله مثلا غیر مستقیم باباش بیاد پیشش تا من بدون دلواپسی بخوابم)، با صدای آروم میگه بابایی بیا. میگم بلند صداش بزن، کمی بلندتر  (انقدر که احتمالا باز هم خودمون دوتا میشنویم)میگه بابایی بیا

و بعد ظفرمندانه میگه بابایی جواب نمده (نمیده)شیطان

من:گریه

*****

هنوز نمیتونه ضمیرها رو به خوبی تشخیص بده:

میگی میخای راه بری؟ میگه راه بری

میگی ترسیدی؟ میگه ترسید

میگی غداتو خوردی؟ میگه خوردی و...

********

احساس ظفرمندیش بعد از اتمام ضرف غذاش کمتر از احساس ظفرمندی هیتلر نباید باشه

ظرف رو بر میداره، به همه نشون میده و میگه تموم کردی، آورین (آفرین)تشویق

 

 

بعدا نوشت: این روزها کوثر واژه مان جو (با تاکید روی ن) رو امتحان میکندخندونک

به نظر میرسه ادامه داد...زبان

 

 

پسندها (2)

نظرات (11)

آرش
21 اردیبهشت 93 11:35
ماجو،ماش جو خدا واستون نگهش داره..اینم یه بوس ازطرف آرش خان به کوثرکوچولو
مامانی
پاسخ
ممنون
آرش
21 اردیبهشت 93 11:44
این حباب ها چیه گذاشته خیلی باهالهمن گنده الان ده دیقه س دارم باهمین حبب ها بازی میکنم خیلی باهاله با موس میری روش میترکه
مامانی
پاسخ
فکر کردی فقط خودت میتونی ملت رو بذاری سرکار
مــــامــــان یــهــ پســـر✿ــــرک شیــطو نـــ
21 اردیبهشت 93 12:13
عزیز دلم قفوووووووووون اون شیرین زبونیت و ماجووووووووووون گفتنت ای جون دلم
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جووووووووون ایشالا در شیرین زبونی های کنجدجوووووووون جبران میکنیم
فری مامان
21 اردیبهشت 93 12:52
مامانی
پاسخ
ممنون
الهام
21 اردیبهشت 93 13:08
سلام خدا بابایی رو بیامرزه مامانی هم چقد حساسه...بچه رو راحت بذارین دیگه اون ماش جوئه کوثر فک کنم مامانی رو ب همون گفتن مامانی راضی کنه داداشی منم 2سالو نیمشه...میخاد بگم نمیخورم،میگه خوردم نه! خدا برات نگهش داره ب ما هم ی سری بزن...نیستی اصن
مامانی
پاسخ
سلام ممنون هنوز که هیچ کدوم عقب نشینی نکردن ممنون،خدا داداش کوشولوی شما رو هم براتون زیر سایه پدرومادر حفظ کنه
مامان خانمی
22 اردیبهشت 93 9:05
الهی خاله قربونت بره شیرین عسل
مامانی
پاسخ
خدا نکنه خاله، الهی هزارسال سایه تون بالای سر محمدسجاد جون باشه
الهام مامان علیرضا
24 اردیبهشت 93 15:47
کلی خندیدم خواهر خیلی باحال بود واقعا همین شیرین زبونی هاشون آدم و به وجد میاره
مامانی
پاسخ
خدا رو شکر که خنده به لبتون اومد واقعا، کلی از خستگی های آدم هم به در میره
مامان محمد مهدي (مرضيه)
28 اردیبهشت 93 13:17
چه بامزه! محمد مهدي هم به پدر شوهرم مي گفت: "بابا بابا"و تازگيا به "با بابا " تبديلش كرده و هر چي ميگيم بگو آقاجون به گوشش نميره
مامانی
پاسخ
همه اش که قرار نیست بچه ها از ما یاد بگیرن چی رو چطوری بگن، گاهی هم باید برعکس بشه
مامانی و بابایی
29 اردیبهشت 93 12:14
عزیزم مرسی از اینکه اومدی پیشواز نی نیمون امیدوارم نی نی شما هم 100000000000000000000000000000000 سال عمر کنه
مامانی
پاسخ
ممنون
مامان روژینا
10 خرداد 93 13:00
سلام خاله جونمخیلی خوشحال شدم اومدی پیشممن که رمز ندارمببوس کوثر قشنگمو
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم منم از سلامتی و شادی تو خوشحال شدم ممنون
آرش
12 خرداد 93 9:44
پنج ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ : . . . . . . . . . . . . 1. 字楼室 2. 建筑师事务 3. 所和“美国 4. 之音”及“美国 志愿者协会”无任何关联中 国北京 市朝阳区建国路号华贸中心二号写字� � � 室 5. 建筑师事务 ﻣﻮﺭﺩ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺗﮑﻮﻧﻢ ﺩﺍﺩ . ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ!
مامانی
پاسخ