پرده خوانی... (ادامه)
پرده سه منهای یک شایدم سه به علاوه یک!!
یه پام توی خونه و یه پام بیرونه، سلام هنوز توی دهنمه که میگه به به خوردم یعنی ولم کن دیگههههه
پ.ن. به نظرم برای کوثر هم غذاخوردن معضلی شده
پرده دو منهای یک شایدم دو به علاوه یک!!
به مامان جون گفته برو به سلامت، مامانم به به بهم میده
هنوز سلام و احوالپرسیم باهاش تموم نشده که سریع میره پیش مامان جون، شروع میکنه دورش چرخیدن و نمک ریختن که نرو، خواهش(khaesh) میکنم!!
مامان جون:
پ.ن. بازی اخیر کوثر و خاله میهنان: خاله: مامان جون بابا............ کوثر، نه مامان جون بکول!!!
************
پ.ن. به علت دو تغییر جدید این پست رو جداگانه ثبت کردم: اول پایان پروژه پوشک که تقریبا دوهفته ای هست تموم شده، یعنی دقیقا از 26 مرداد..، و دوم دراومدن دندون های نیش کوثرجان، که آیییییی اذیتش میکنه و امیدوارم هرچه سریعتر کامل بشه
پ.ن.2. بازم مخصوصا عنوان رو و به قول معروف عنوان های فرعی رو اینطوری نوشتم، به یاد ایرادهای بسیار اساسی و مهمی که اساتید محترم به نوشتار ادبی، نه علمی پایان نامه هامون میگرفتن، و بدتر اینکه خودشون هم با هم اتفاق نظر نداشتن
پ.ن.3. با وجود نمره بسیار عالی که از پایان نامه گرفتم که تقریبا توی مقطعم بی سابقه بود، و با وجود گذشت چندسال، ولی اصلا خاطره خوشی از پایان نامه و دفاع و مخلفاتش ندارم، بنابراین اگر هر از گاهی گریزی زدم و گلایه ای کردم، دوستان استااااااااااااد (به سبک باباشاه بخونید)به دل نگیرن