سریال
از ساعت 3 بعداز ظهر شروع میکنیم
با کلی خستگی و گاهی اعصاب خوردی از کار برمیگردی، ولی اینها تا پشت در خونه معنی داره، در که باز شد جاش رو به خنده، بازی، لوس کردن و ..میده
کلی طرفند و خلاقیت از خودت در میکنی تا بخوابه، تا از این رهگذر خودت هم دمی بیاسایی تا انرژی کسب کنی برای ادامه راه
ازخواب که بیدار میشی میری دنبال تمیز کردن خونه و جمع کردن انبوه اسباب بازی، لباس، گل سر، جوراب هایی که اصولا یه لنگه اش در دسترسه و برای یافتن دیگری باید همه جا رو بگردی، بگردوندن وسایل کابینت ها سرجاش و ... البته باید تمام این کارها رو با سکوت کامل انجام بدی، و گرنه قبل از تموم شدن، باید تکرارشون کنی، گرچه در غیراینصورت هم سرعت عمل کوثرجان در بازگشت وسایل به سرجاش طبق اصول خانه داری کوثرجانی، خیلی بالاتر از سرعت عمل توست
خب خونه که تمیز شد، میریم سراغ آشپزی، تمام مواد باید توسط سرآشپز بزرگ امتحان بشه، با انواع ظروف در دسترس داخل کابینتها ، مقدارش اندازه گیری بشه، و بعد هم طبق دستور پخت مخصوص ایشون مخلوط بشه، و خب البته میدونی که هر آشپزی ریخت و پاش داره و ممکنه تا موقعی که تمام زیرفرش و وسایل رو جارو نکشیدی هر از گاهی چیزی سفت و گاهی هم نرم و آبکی رو زیرپات حس کنی و ... اینطوری هر کس که وارد خونه میشه لازم نیست شامه قوی داشته باشه تا از نوع غذای روی گاز باخبر بشه، زودتر کف پاش آگاهش میکنه، داری تدبیر رااااااااااااااااااا
بعدم قسمت تکراری و البته بسیار طولانی شام دادن که برای جلوگیری از طولانی شدن توضیح مفصلش را میگذاریم برای وقتی دیگر..
بعد از قسمت های ثابتی مثل بازیگوشی سر تعویض پوشک که گاهی نیم ساعت و حتی بیشتر طول میکشه، جلوگیری از شام خوردن مامان به انواع اشکال (اخه کوثرجان به تناسب اندام مامان خیلی اهمیت میده) ، مسواک زدن و ..؛ قسمتهای غیر ثابت هم که زیادن و از حوصله بحث خارج آماده میشویم برای رفتن روی تخت
بازهم از خودت کلی خلاقیت در میکنی تا رضایت کوثرجان رو برای رفتن روی تخت کسب کنی؛ و اینگونه است که قسمت دیگری از سریال شروع میشود که شرحش باشد برای پست بعد...