دندون
داشت میخندید، و فرصتی شد تا لثه هاش رو چک کنم که دندونی در آورده یا نه، گفتم کوثر دیگه دندون در نیاوری؟؟
و بعدم ادامه بازی و خنده...
شب موقع خواب میگه دندون و دندونهای خودشو نشون میده، بعدم به دهن من اشاره میکنه، دهنمو که باز کردم با خوشحالی میگه دندون درآوردی...
***
پ.ن.
هروقت در چنین موقعیت هایی قرار میگیرم علاوه بر لذتی که از دقتش میبرم و حظی که از محکم بغل کردنش؛ یه کم هم میترسم، از اینکه گاهی فراموش میکنم دارم چی کار میکنم: معنی کردن دنیا برای یه فرشته آسمونی
الهی الغوث
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی