قربان شوما: تاید
بهش میگم: قربونت برم میگه: باشه میگم: برم؟؟؟ متعجب میشه، و کمی گیج که باید چی بگه باز میگم برم؟ یه کم فکر میکنه، میگه: " دانشگاه نرووووو" میگم خب قربونت چی؟ برم؟ میگه: باشه، نه نرووووو *********** موقع خوابه و آقای پدر هنوز نیومدن بخوابن، از اون جا که تا تمام چراغ ها خاموش نشه، و اعضای خونه سرجاشون نباشن، ایشون حس نمیکنن وقتش رسیده باشه، میگه برم پایین؟؟ میدونم مخالفت جواب نمیده فقط نگاهش میکنم بعد چند لحظه میگه "نگاه نکن" بعد میگه نگاهتو اونطرف کن، ببیی...