قربان شوما: تاید
بهش میگم: قربونت برم میگه: باشه
میگم: برم؟؟؟ متعجب میشه، و کمی گیج که باید چی بگه باز میگم برم؟ یه کم فکر میکنه، میگه: " دانشگاه نرووووو"
میگم خب قربونت چی؟ برم؟ میگه: باشه، نه نرووووو
***********
موقع خوابه و آقای پدر هنوز نیومدن بخوابن، از اون جا که تا تمام چراغ ها خاموش نشه، و اعضای خونه سرجاشون نباشن، ایشون حس نمیکنن وقتش رسیده باشه، میگه برم پایین؟؟ میدونم مخالفت جواب نمیده فقط نگاهش میکنم بعد چند لحظه میگه "نگاه نکن" بعد میگه نگاهتو اونطرف کن، ببییییییییین به دیوار
اصرار میکنه و نگاهمو به دیوار میکنم، تا بدون هیچ عذاب وجدانی مثل فرفره بره از تخت پایین
آقای پدر رو که کت بسته تحویل میده، میپره رو تخت که مااااااااااااااامانم؟؟؟ مامان جونم؟؟
***********
تو شعر گنجشکک اشی مشی به مرحله ای از پیشرفت رسیده که میگه: من خیس بشم، برف بیاد گنداله (گلوله) بشم
حالا موندیم برف از کجا بیاریم
*********
پ.ن. دوست طناز دوران دبیرستانم، یادگاریش رو با عنوان این پست تموم کرده بود، یاد اون دوران بخیر