دوسِت دارم:)
گوشیشو میده به من که یعنی حرف بزن (منم مشغول کاااااااار)میگیرم، میگم اشتباه گرفته و پسش میدم میگه: نه، اشتباه نشده، بگــــــــــــــــیر در حال راه رفتن (کمافی السابق!)با تلفن حرف میزنه: دست شما رو می بوسم، قربان شما، سلامت باشید، دخترها خوبن؟ دامادها خوبن و .. بعد ازقطع کردن هم میگه: چقدرررررر حرف زدیم!! ***** بهونه هله هوله میگیره، میگم : گرسنه ات شده هااااااااااا میگه : نه هااااااااااااا **** بعد از حرف زدن تلفنی با مامانجونش، میگم: بهشون گفتی فردا بیاین؟ میگه نه، گفتم جمبه (جمعه) بیان، نه عصپی بیان، نه سه شنبه میان (یعنی در هرصورت صبح نمیان، تو سرخوش برا خودت نرو سرکار ) **** بعد ازمدتی ترس شد...