کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

خدا:)

1395/8/6 23:26
نویسنده : مامانی
666 بازدید
اشتراک گذاری

چشماشو میبنده،دستاشو بالا میگیره،میگه:سلام خدا،ایشالا بریم کربلا

*****

خیلی وقته بچه میخواد،

خصوصا وقتایی که ما وقت برای بازی باهاش نداریم، و البته یه بچه میخواد سن خودشعینک

چندوقت پیش خونه خواهرم، با خواهرزاده ام بحثشون شد،و یکی هم انداختشغمگینخونه اومدیم توضیح دادم که داداش داشته باشی از این اتفاقها می افته..

بعد یه مدت که باز داداش خواست، وقایع اون شب و توضیحات روشنگرانه ام خندونکرو تکرار کردم، میگه:الان که نمیخوام،بزرگ شدم،مامان شدم،داداشم از دلم میاد بیرونتعجب

پ.ن.باز خدا خیرش بده این مسئولیت رو از دوشم برداشتخندونک

تااااا

امشب،پسر همسایه مون نذاشت با سه خرچه ی خندونکخودش بازی کنه

میگه:خدا روشکر که من داداش و خواهر ندارم چشمک

پ.ن. بعید میدونم مدت طولانی سر حرفش بمونهآرام

****

میگه به دانشگاه بگو من یه دختر دارم،میگه دیگه نرو سرکارغمگین

میگم میشه خودت بیای بهشون بگی

میگه:نه اونجا کثیفه،من کجا بیام آخهعینک

***

میگه میخام با گوشیت بازی کنم، میگم باشه، نگاه به عقربه ساعت کن، به عدد بالایی (12) که رسید دیگه کافیه

میگه: باشه، البته اگه چشمم به ساعت خورد!!!شیطان

***

برام مطلبی رو توضیح میده، و وسطش میگه: نکته دوم اینکه...زیبا

***

داره برای عروسکش تعریف میکنه که پسر همسایه مون آمده باهاش بازی کرده، بین شرح وقایع میگه: چون من بزرگتر بودم، باید احترامم رو میگرفتعینک

***

از بیرون داشتیم برمی گشتیم خونه، گیر داده به ماه

میگه: ماه چرا کوچیکه؟ پس چشماش کو؟؟؟؟

بعدم میگه: ماه هرجا ما میریم میاد که، پا داره؟؟؟

***

آسمون ابریه، و صدایی از بیرون میاد، میگه: رخت و برق بود؟؟خندونک

***

اسفند دود کردم، میگه: اون موقع ها که من بچه بودم، خدا اسفند دود کرد، من حواسم نبود دستم سوختتعجب

پ.ن. چندوقت پیش دست خواهرزاده ام از اسفند سوخت، کوثر هم شبیه سازی کرد

***

بهم میگه: چرا بابات رفت پیش خدا؟؟؟سوال

 

 

بسیار دیر نوشتخجالت: مدتهاست به اینجا سرنزدم، که دلیل اصلیش تنبلیهخجالتو فرعی ترش عدم فعالیت بیشتر دوستهای وبلاگیمون، ولی سعی میکنم بیشتر بنویسم

تولد کوثر هم به خوبی برگزار شد، و شکر خدا بهش خوش گذشت انقدر که هرسری کیک درست کنیم، باز تولد بگیریم، و هنوز بعد از گذشت نزدیک به دوماه، اجازه نداده تزئینات رو باز کنمآرام

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)