کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

اختیار

1395/4/15 9:47
نویسنده : مامانی
605 بازدید
اشتراک گذاری

میگه: پشره (ترکیب حشره و پشه) پامو زدهخندونک

***

در بطری آب رو نمیتونه باز کنه و من براش باز میکنم، میگه: مُرفَق شدیراضی

***

میگم:فلان اتفاق افتاد، میگه: جِلِ الخالقدلخور

***

گوشی رو برداشته میگه: بیا سلفی بگیریمراضی

***

بهش میگم: وقت خوابهبی حوصله با آرامش میگه: نــــــــــه

میگم ببین ساعتو، میگه الان دیگه وقت خوابه، نگاهی به ساعت می اندازه میگه: نهههههههههه ساعته میگه الان وقت بازیهراضی

***

میگه: مامـــــــــــــــــــان بیا ببین بابا رفته تو تلگامشیطان

***

خواهرزاده ام اومده یه سری کارهای فنی برای مامانم انجام بده، یه نصف روزی طول کشید، نزدیکای غروب بهش میگه: خُـــــــــــب، امروز چطور بود؟زیبا

***

تا عصر که با مامانم بودن، دو ساعتی همو ندیدن، به هم میرسن میگه: خُـــــــب، چه خبر؟؟؟راضی

***

طبق معمول ساعت یک و نیم، دو شب که میشه یا گرسنه اش میشه یا میخاد بره دستشوییبی حوصله

میگم: مطمئنی میخای بری؟؟؟     متفکرانه میگه: نظر من اینه که برم، نظر خودش نمیدونم چیه، میاد یا نهزبان

+نظرشون!! این بود که نیانسکوت

***

دعا که میخاد بکنه میگه:

خدایا بابا مامانم، نَمُرنخندونکبغل

***

خواهرم زنگ زده که کله پاچه دوست دارین بگیرم برای افطارمحبت  میگه: من که نمیدونم چیه، نمیدونم دوست دارم یا نه، بابا مامانمو نمیدونمزبان

***

داره با خاله اش حرف میزنه، وسط حرفهاش انقدر ولوم صداش میاد پایین که منم متوجه نمیشم چی میگه(مثلا داره یواشکی حرف میزنهخندونک) خواهرم بعد از چند مین که متوجه حرفهاش نمیشه صبرش لبریز میشه، میپرسه  با منی؟؟

میگه: پس پشت تلفن با کی دارم حرف میزنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاکی

 

 

پ.ن. هفته پیش که کلی نوشتم و با یه کلید اشتباه همه پرید مزید بر علتِ تنبلی شد تا فاصله پست گذاشتنم و نیز سرزدن به دوستان اینقدر طولانی بشهخجالت

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان محمد مهدي (مرضيه)
19 تیر 95 11:59
سلام فداي زبون شيرينش جالبه محمدمهدي هم به حشره ميگه پشره
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون، لطف داری