کوثرجانکوثرجان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

❤پرنسس کوثر❤

د مثل ...

1394/8/27 13:24
نویسنده : مامانی
561 بازدید
اشتراک گذاری

دارم با خواهرم تلفنی صحبت میکنم-سر یه موضوع حساس- دستمو میگیره میبره تو اتاق، عروسکشو نشون میده که مریضه و تب داره، میگه آقای دکتر معاینه اش کن، دهنش رو ببین، گوشش رو هم، چی؟ عفونت کرده؟ آمپولش بزنم؟ نه لطفا شربت بدید و ...

گیجکچل گوشی رو قطع میکنم، میگم: نمیدونم چشه  شاکی          میگه: باشه، میرم یه دکتر دیگهراضیشیطان

***

میگه: دارم سِدسِده میکنم!

***

میگه: ماشین دوستم خراب شده، میای درستش کنی     میگم: من دارم غذا درست میکنم، زنگ بزن مهندسش بیادخجالت

تلفنو برمیداره، به مهندسهعینک میگه: میدونم شما بلدی، ولی من به یه آقای دیگه گفتم درستش کرد!!!عینک

***

از آقای پدر میپرسم که فردا سه شنبه است ؟     میگه: آخ جووووووووون، شه شنبه، عصپیش بریم خونه خاله مهران

میگم: ســـــــه شنبه، باشه

میگه: نه شه شنبه، بگووووووووووووو

بگو د   د     د شه شنبهتعجب

***

از دیروز ازم قول گرفته که خونه رو خودش تمیز کنهراضی

سه- چهار ساعتی، هر ازگاهی بهش تذکر میدم که کتابهات رو جمع نکردی    میگه: باااااااااشه

ساعت 11 میگم: دیر شد هااااااااااااا

میگه: من دیگه خسته ام، خودت جمعشون کنعینک

***

میگم: شب بخیییییر                میگه: باشه

میگم: خوابای خوب ببینی        (بی حوصله)میگه: باشـــــــــــه (به لهجه و سبک خانوم شیرزاد بخونید)

***

یه خواسته ای داره و من مقاومت میکنم

با بغض میگه:  مگه من دوسِت ندارم، مگه من بوست نمیکنم، مگه ما با هم دوست نیستیم، پس چراااااااااااا اینطوری میکنی؟؟!!!!!!!!!!بی حوصله

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان راحله
27 آبان 94 18:31
مامانی
پاسخ
من
28 آبان 94 14:28
چه بچه ی لوسی دارید شما
الهام
28 آبان 94 15:46
خب چرا مقاومت می کنی؟! همون اول بگو باشه موندم تو سیاست بچه ها و مخصوصا این بچه
مامانی
پاسخ
باشه
مامان ساناز
30 آبان 94 11:17
از اول خواهر خودت جمع کن زیاد هم انژی مصرف نکن اخرش کار خودته این بچه خوب بلدن چیکار کنن
مامانی
پاسخ
سلام من بین جمع و جورکردن، تذکر میدم که مثلا!! دیگه تکرار نشه، ولی این سری خودش گیر داده بود که میخام خودم خونه رو تمیز کنم!! که نتیجه هم به نظرتون رسید
مریم مامان آیدین
30 آبان 94 19:38
سلاااام یعنی عااااشق اون باشه میریم یه دکتر دیگه شدم من خدایی خودت نپکیدی؟ و اون باشه خانوم شیرزادی هزاااار ماشالا...تروخدا اسفند و خیلی خیلی ببوووسش
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم خب چرا، در اوج عصبانیت، یه پارچ آب یخ ریخت روی سرم، خلع صلاح شدم حالا خودش گاهی تا دو نصف شب برام حرف میزنه هاااااااااااا ممنونم مریم جان، آیدین گلمون رو از طرف من ببوس از نوع محکمش
لوسی می
5 آذر 94 17:48
))) کلی خندیدم بعد اومدم تو کامنتها کامنت بذارم دیدم یکی گفته چه بچه ی لوسی داری باز دوچندان خندیدم! ) این اخری خیلی جگرسوز بود بلا!
مامانی
پاسخ
خدا رو شکر که خنده به لبان شما اوردیمآره خب هرکسی نظری داره کوثره دیده ببخشید که کامنتت رو دستکاری کردم
لوسی می
7 آذر 94 9:30
عه! من کامنت داشتم اینجا.
مامانی
پاسخ
آری، پاسخ دادیم
لوسی می
7 آذر 94 10:38
اقا من یادم نیست کامنتم چی بود چرا دستکاری کردی؟ اینکامنت هایی که گذاشتی همه ش خصوصی بود؟!
مامانی
پاسخ
مامانی
7 آذر 94 11:08
ماشاا...چه دخترنااااااااااااااااازوشیرین زبونی خداحفظش کنه
مامانی
پاسخ
سلام ممنون
مامان زکریا
18 آذر 94 14:02
سلام خیلی ی ی ی ی ی ی ی وقته این ورا نیومده بودم ماشالله شیرین زبون تر از قبل شده دخمل گلی
مامانی
پاسخ
سلام ببین کی اینجاست، چه عجب از این طرفا؟!!! ممنون، نظر لطف شماست